نامه ها٬ شماره ١٣۴
سياوش دانشور

با اعتماد بنفس بیشتری قد علم کنيد
با سلام به شما رفقای کمونیست خستگی ناپذیر. اوضاع پتروشیمی بشدت بد است. با کمبود مواد اوليه و حتی بخشا فرسودگی ماشینهای تولید مواجهيم. کارگران به اين شرایط معترض اند و کسی دل به کار نميدهد. کارگران اگر مجبور نباشند کاری نمیکنند. از طرفى نارضایتی از کل حکومت مشاهده ميشود و از طرف دیگر ترس از آینده است که معلوم نیست به کجا میرود. فشارها زیاد شده است و نیروهای حراست را بیشتر کردند. نیروهای حراست مثل اعتصاب شکنهائی ميمانند که مجبورند مزدوری کنند. دراین مرکز خیلی ها طورى به این اوباش نگاه میکنند که انگار طاعون دارند. در میان اینها کسانی پیدا میشوند که سعی میکنند با ايما و اشاره بگويند ما را از خودتان بدانید. ولی کارگران به این لباس شخصيهاى حراستى اعتمادی ندارند.

بحثهای زیادی در میان کارگران هست که مهمترین اش اينست که بعد از جمهوری اسلامی چه کسی میتواند قدرت را بگیرد و چه کسی تضمین میکند که وضعیت طبقه کارگر بهبود پیدا خواهد کرد؟ رفقا کمونیسم کارگری یک جنبش قوی هست اما هنوز این غول به خودش تکان نداده است. این تکان را باید شما بدهید. شما بايد در راس باشید. شما بايد آلترناتیو انقلاب آینده باشید. ما از اینکه جنبش قوی است ولی حزبش٬ حزب اتحاد کمونیسم کارگری در امر سازماندهی و امر رهبری ضعيف عمل کند٬ نگران هستیم. شما بايد فراخوان بدهید. موقعیت حزب در جنبش کارگری خوب است. باید حزب اتحاد کمونیسم کارگری با اعتماد بنفس بیشتری قد علم کند. این حزب خلاف جریان است بقیه دارند حرفهای هم را تکرار میکنند. ابزارها را بیشتر کنید. ما هم تلاشمان این است رهبران عملی رادیکال سوسیالیست را هر چه بیشتر دور پرچم کمونیسم منصور حکمت گرد آوریم. نیما از اراک.

نيما عزيز٬
اين طاعون هاى حراستى مزدوران سرمايه اند و کارگران بدرستى به آنها اعتمادى ندارند. وظيفه اينها جاسوسى براى سرمايه داران برعليه کارگران و اهداف شريف آنهاست. اين نهادها بايد منحل و از مراکز کار بيرون انداخته شوند. اينکه در آينده چه کسى قدرت را ميگيرد تا بهبود وضعيت طبقه کارگر را تضمين کند٬ هيچ نجات بخشى نيست. نه شاه نه خدا نه آسمان! کارگران بايد با انقلابشان قدرت را بدست گيرند و با تشکيل دولت انقلابى کارگرى براى برپائى سوسياليسم اقدام کنند. نه فقط بهبود زندگى طبقه کارگر بلکه آزادى طبقه کارگر از استثمار و بردگى مورد بحث است. و کارگر آزاد نميشود مگر اينکه کل جامعه را آزاد کند. شما رفقاى کارگر٬ شما رهبران کارگرى٬ شما کمونيستها و کادرهاى مارکسيست و کمونيست و انقلابى٬ حزب هستيد. حزب پديده اى جدا از مبارزه واقعا موجود و جنبش عينى کارگران عليه سرمايه دارى نيست و مبارزه راديکال کارگرى شناسنامه کمونيسم است. بايد در بحثهاى ميان کارگران با دقت و حوصله و مسئوليت و هوشيارى شرکت کرد. اين غول را بايد هم خط و هم جهت و هم افق کرد. بايد امر قدرت سياسى کارگرى را به مشغله کارگران تبديل کرد. بايد مقدمات برپائى شوراهاى کارگرى را فراهم کرد. بايد محافل و شبکه هاى کارگرى را به استراتژى کمونيستى کارگرى مجهز کرد. بايد روى اتخاذ سياست کنترل کارگرى و سنت عمل مستقيم کارگرى در جامعيت آن کار کرد. حزب به کارگران کمونيست و مبارز و پيشرو تعلق دارد. اين حزب شماست و توان و نفوذ و قدرتش نيز تابعى از تحرک و انسجام و قدرت عمل انقلابى شماست. تلاش ما اينست که امکانات لازم را براى شناساندن حزب و سياستهايش فراهم کنيم. اما امکانات در دنياى واقعى با قدرت در مراکز کارگرى و کانونهاى مهم سياسى تامين ميشود. ما بدرجه اى که در ميان کارگران و زنان و جوانان انقلابى نفوذ داشته باشيم به همان درجه از امکانات و قدرت عمل بيشترى برخوردار ميشويم.

خط و سياست انقلابى و کمونيستى و فعال حزب بايد هر روز تيزتر شود. تا همين امروز يک بخش مهم توجه به حزب و تقويت موقعيت آن مديون همين سياست انقلابى و کارگرى کمونيستى بوده است. معضل فراخوان دادن نيست٬ فراخوان را هر روز هزاران نفر ميدهند و البته کسى توجه اى نميکند و يا اساسا آنها را نميشنود. فراخوان بايد بموقع باشد و قدرت مادى اجراى فراخوان تضمينى بر اجراى آن در زمين جنگ رو در رو باشد. سياست ما اينست که پايه هاى حزب را گسترده کنيم٬ نفوذ و امکانات و خط حزب را محکم و گامهاى بلند برداريم. ما توهمى به ميزان نفوذ خود در مراکز مهم کارگرى نداريم. نوبت ما و جنبش ما بزودى ميرسد. بايد آماده شد٬ نيرو جمع کرد٬ سازمان داد٬ و به نبرد براى پيروزى کارگرى رفت. حزب براى اينکار درست شده و اساس تلاش ما هم همين است. موفق و پيروز باشيد.

اتحاد براى دمکراسى لازم است
با سلامهاى گرم رفيق عزيز. جنبش مردم ايران به طرف راديكاليزه شدن قدمهاى اساسى برميدارد. حالا شعارهاى مردم قانون اساسى و اصل ولايت فقيه را مورد تهاجم قرار داده است و مردم قهرمان ما دارند از اصلاحات و اصلاح طلبى با استوارى عبور ميكنند. بنابراين وجود برنامه هاى عملى و واقعبينانه امروز براى حزب طبقه كارگر ضرورى است. اميد دارم حزب شما با استوارى و برنامه بعنوان پيشقراول جنبش مردم ايران شركت فعال و قدمهاى همه جانبه بر دارد و در اين شرايط حساس از پرداختن از مبارزات غير ضرورى و ناكارآمد اجتناب نمايد. امروزه مبارزه براى سرنگونى ديكتاتورى مذهبى و برقرارى دموكراسى براى مردم ايران از نان شب هم واجب تر است. اميدوارم حزب طبقه كارگر امروزه آنرا بعنوان تاكتيك لازم و ضرورى مورد مداقه قرار دهد. چون برقرارى حكومت سوسياليستى تنها از اين راه امكان پذير بوده و تنها معبر رسيدن به آرمانهاى والاى انسانى ميباشد. باز بر اين باورم كه در مرحله فعلى اتحاد همه نيروهاى معتقد به دموكراسى و مبارزه بر ضد ديكتاتورى ضامن پيروزى و رهايى مردم خواهد بود. با تشكر كيانوش.

کيانوش عزيز٬
مردم ايران به آزادى احتياج دارند و نه دمکراسى. آنچه مردم مثل نان شب به آن نياز دارند٬ آزاديهاى سياسى وسيع٬ حق تشکل و اعتصاب و اعتراض و تحزب٬ نفى مذهب و قوانين و دولت مذهبى٬ نفى ارگانهاى سرکوب و مافوق مردم٬ دخالت مستقيم و مستمر در سياست و تصميمگيرى و اجراى منويات خويش٬ برخوردارى از رفاه و مسکن و آموزش و سلامتى است. اينها با حکومت سرمايه دارى که تابلوى دمکراتيک يا فدرال و يا ليبرال روى آن گذاشته اند نه فقط متحقق نميشود٬ بلکه اساسا دمکراسى و نظام دمکراتيک آنطور که در غرب رايج است در ايران يک توهم پوچ است.

فرمول "اول دمکراسى بعد سوسياليسم" و يا "راه سوسياليسم از دمکراسى ميگذرد"٬ البته فرمولى قديمى و شکست خورده است. کجاى دنيا اول دمکراسى ايجاد شده و بعد به سوسياليسم رسيده است؟ دمکراسى نظم اجتماعى نيست٬ يک ساختار حقوقى – سياسى است که چهارچوب دست بدست شدن قدرت سياسى را بين نمايندگان طبقه بورژوا تعريف ميکند. دمکراسى جهان سومى بهتر از ترکيه و پاکستان و خود جمهورى اسلامى نميشود. حالا شما به اين جماعت چهار حزب و فراکسيون ديگر بورژوائى را اضافه کنيد. چه فرقى ميکند؟ اگر قرار است جامعه براساس بردگى مزدى بچرخد٬ و کارگران و اکثريت مردم محروم حق دخالت مستمر در سياست را نداشته باشند٬ چه فرقى ميکند جناب سرهنگ يا آخوند يا شاهزاده يا فلان تحصيلکرده بورژوا در حکومت باشد؟ اگر منظور شما از دمکراسى آزاديهاى فردى و اجتماعى و غيره است اين اتفاقا با دمکراسى متحقق نميشود با سوسياليسم متحقق ميشود. ما براى نظامى سوسياليستى مبارزه ميکنيم. نظامى که وسيعترين آزاديهاى سياسى بيقيد و شرط و رفاه اجتماعى را براى همگان تضمين ميکند. نفى اختناق و ديکتاتورى و فقر و فلاکت تنها با سوسياليسم ممکن است. داروى درد مردم ايران دمکراسى نيست٬ سوسياليسم است٬ آنهم نه صد سال ديگر بلکه همين امروز. توصيه ميکنم جزوه ارزشمند "دمکراسى٬ تعابير و واقعيات" از منصور حکمت را مطالعه کنيد. موفق و پيروز باشيد. 

نقد ناسيوناليسم را بيشتر کنيد
رفقا درود. احزاب ناسیونالیست فعالیت شان را بيشتر کرده اند. کمونیسم کارگری هم بايد فعاليت متمرکزش را تقويت کند. وقت آنست که هر چه بیشتر به نقد ناسیونالیسم پراداخته شود. رستم از کردستان.
 
رستم عزيز٬
با تشکر حزب از کم و کيف فعاليتهاى جريانات ناسيوناليست اطلاع دارد. اين دوره اى است که کل جامعه فعال شده است. بايد توجه داشت که ناسيوناليسم در کردستان يک گرايش اجتماعى است و احزاب و جريانات متفرقه ناسيوناليست در اين بستر فعاليت ميکنند. اما امروز ناسيوناليسم بيش از هر زمان به جامعه شهرى و مدرن و خواسته هاى مردم بى ربط است. ناسيوناليستهاى امروز همه قوم پرست اند و قوم پرستان در روند اوضاع کنونى بى افق اند. بيشترشان پشت حاج کروبى و اصلاح طلبان بصف شدند و برخى شان پرچم سفيد در مقابل جمهورى اسلامى بلند کردند و مدام دنبال راهى براى بند و بست با رژيم اند. اين خط در مقابل انقلابيگرى مردم در کردستان که اساسا محصول کمونيسم است افق ندارد. با اينحال نبايد مطلقا خطر اين جريانات را نديد. نقد و تقابل با ناسيوناليسم يک ويژگى کمونيسم کارگرى است. اما در کنار آن بايد در متن اعتراض و مبارزه اجتماعى سياستهاى کمونيستى به پرچم اعتراض مردم در تقابل با سياستهاى ناسيوناليستى تبديل شود. موفق و پيروز باشيد.   
 
خلا آلترناتيو هست
سلام. من یک سوال دارم. چطور میشود آلترناتیوی قوی را جلوی مردم گذاشت؟ مردم معترض و علیه جمهوری اسلامی و کل نظام هستند. در کل این مسیر از قبل از انتخابات تا به امروز خلا یک رهبری منسجم را شاهد هستیم. مهدیه از تهران.

مهديه عزيز٬
شما درست ميگوئيد. مردم اساسا جمهورى اسلامى را نميخواهند. در وهله اول بايد رهبرى مبارزه براى سرنگونى جمهورى اسلامى را تامين کرد. سياست ما اينست که ايستگاههاى تحميل سازش به مردم را درهم بشکنيم و در هر مرحله جنبش انقلابى براى سرنگونى را تقويت و صف آن را متمايز کنيم. درجه اى از اختشاش سياسى در وضعيت فعلى که هنوز اختناق حاکم است همه را به اين اشتباه مى اندازد که گويا مردم يا طرفدار حکومت اند و يا نميدانند براى چه به ميدان آمدند. دو ماه گذشته نشان داد که اين راديکاليسم ضد حکومتى و ضد اسلامى است که تمايل واقعى مردم است. اين هنوز نوک کوه يخ است. بايد اين جنبش را براى نفى تمام و کمال حکومت جلو راند و سازمان داد. رهبرى و آلترناتيو در دل اين مبارزه و از طريق سياست انقلابى و کارگرى تامين و تضمين ميشود. اگر کارگر و سوسياليسم نتواند خود را به اين سطح برساند٬ آلترناتيوهاى راست خود را تحميل ميکنند. معضل آلترناتيوى قوى نيست٬ براى ما مسئله تامين رهبرى و آلترناتيوى کارگرى و سوسياليستى است. بايد به صف کمونيسم کارگرى و حزب پيوست و در راه تقويت آلترناتيو کارگرى تلاش کرد. موفق و پيروز باشيد. *